شنيده بودمـ
"بهشت را بـﮧ بها مـﮯ دهند ، نـﮧ بـﮧ بهانـﮧ"
اين حوالـﮯ
صداي بسته شدن ـ دري
اين حوالـﮯ
صداي بسته شدن ـ دري
شنيده مـﮯ شود
انگآر
حواسماלּ نيست
شادي هايماלּ همـ حساب و كتاب دارد(1)
وقتي ميان نفس و هوس جنگ مي شود
قلبم به چشم هم زدني سنگ مي شود
آقا ببخش بس که سرم گرم زندگي است
کمتر دلم براي شما تنگ مي شود
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها :