وقتي كه چشمها تيزبين شد خواهيم ديد، وگرنه الآن هم سگها، سگند.
عقربها، عقربند و آدمي كه به صورت سگ و عقرب باشد در اين دنيا خيلي فراوان است.
حكايت آن مرد را شنيدهايد كه گفت موقع انجام مراسم حج، خدمت امام صادق(ع) بودم و آن حضرت مردم را تماشا ميكردند.(1) من گفتم: يابنرسولالله، آيا خدا اينها را ميبخشد؟ فرمودند بيشتر اين مردم كه ميبيني ميمون و خوكند. تعجب كردم، دست به چشم ماليدند. عالم كشف برايم حاصل شد، وقتي نگاه كردم، ديدم وضع عجيبي است. يك مشت خوك و ميمون در طواف خانه خدايند و فقط عده كمي آدم در ميان آنها هست.
در روايت ديگري فرمودند «ما اَكْثَرُ الَّضجيج وَ اَقَلُّ الحَجيج»(2)
حاجي كم است. آدم كم است، اما سروصدا و هياهو زياد است.
تقاضا دارم در زندگيتان به كسي نيش نزنيد. تقاضا دارم شخصيت ديگران را نكوبيد و مواظب زبانتان باشيد وگرنه عقرب ميشويد، طبيعتتان هم عقرب ميشود.
همانطور كه قبلاً اشاره شده در روايت معراجيه ميفرمايد: آن مقام بالا، براي مسجونون است. و وقتي پيامبراكرم(ص) سؤال كرد: خدايا مسجونون و زندان رفتهها كيانند؟
خطاب شد: «سجنوا السنتهم من فضول الكلام و بطونهم عن فضول الطعام»
آنهايي كه حرف زيادي نميزنند.
مسلمان نبايد دروغ بگويد. زيرا دروغ گفتن كار مسلمان نيست، نبايد غيبت كند و شخصيت ديگران را بكوبد نبايد شايعهساز باشد.
«وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ كُلُّ اُولئكَ كانَ عَنْهُ مَسْئولاً»(3)
تو كه نميداني حقيقت دارد يا نه. براي چه اين حرف را ميزني و چرا ميشنوي. از گوش و چشم تو سؤال ميشود. هويت تو آنجا رسوايت ميكند و عليه تو شهادت ميدهد.
«و امتازوا اليوم ايها المجرمون» اگر اين معنا امر تكويني باشد، يعني در روز قيامت هر كسي ممتاز ميباشد و حساب و كتابش ديگر معلوم است.
«اِقْرَأ كِتابَكَ كَفي بِنَفْسِكَ اليَوْمَ عَلَيْكَ حَسيباً»(4)
پی نوشت:
1-عَنْ اَبي بَصير قالَ حَجَجْتُ مَعَ اَبی عَبْدِالله عَلَيهِ السَّلام فَلَمّا كُنّا فِِي الطَّوافِ قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِداكَ يَاَبْنَ رَسُولِ الله! يَغْفِرُ الله لِهذا الخَلْقِ؟
فَقالَ: اَبا بَصير! اِنَّ اَكْثَر مَنْ تَري قِرَده وَ خَنازيرٍ، قالَ: قُلْتُ لَهُ: ارنيهم، قالَ: فَتَكَلَّمَ بِكَلماتٍ ثُمّ اَمَرّيدَهُ عَلي بَصَري فّرَأَيْتُهُمْ قِرَدَةَ و خَنازيرٍ! فَهالَني ذلِكَثُمَّ اَمَريَدَهُ عَلي بَصَري فَرأَيتُهُمْ كَما كانُوا (بحارالانوار، ج47، ص79). ابيبصير گويد خدمت امام ششم(ع) حج ميكردم تا اين كه در طواف عرض كردم فدايت شوم اي فرزند پيامبر(ص) آيا خداوند اين خلق را ميآمرزد؟ فرمودند: ابابصير! بيشتر كساني را كه مينگري ميمون و خوكند. عرض كردم: آيا ميشود كه من نيز ببينم؟ پس حضرت كلماتي را فرمودند و دست مباركشان را بر چشمم كشيدند. من نيز آنها را به شكل ميمونها و خوكها ديدم! پس از اين ديدن هول در دلم افتاده و وحشت كردم، پس حضرت دست مباركشان را بر چشمم كشيدند، دو مرتبه مثل اول ديدم.
2- عَنْ عَبد الرحمان بن كثير قالَ: حَجَجْتُ مَعَ اَبي عَبدالله عَلَيهِ السَّلامُ فَلَمّا صِرْنا في بَعْضِ الطّريقِ صَعَدَ عَلي جَبَلٍ فَاَشْرَفَ فَنظَرَ اِلَي النّاس فقالَ: ما اَكْثَرُ الضَّجيج و اَقَلُّ الحَجيج؟! عبدالرحمن پسر كثير گويد: خدمت امام صادق(ع) حجج مشرف شدم تا به بعض راه رسيده بوديم امام(ع) از كوهي بالا رفتند تا مشرف شدند آنگاه به مردم نظر فرمودند و گفتند: چقدر فرياد و سر و صدا زياد است و حاجي كم!! (بحارالانوار، ج27، ص181).
3-سوره اسراء آيه 36 ترجمه: (اي انسان) هرگز آنچه علم نداري دنبال مكن (بي تحقيق در پي سخني مرو و كسي را نيك و بد مخوان و احدي را نكوهش و ستايش مكن و به كسي ظن بد مبر، چرا كه) چشم و گوش و دل (نزد خدا) همه مسئولند.
4-سوره اسراء، آيه 14 ترجمه: نامه عملت را بخوان كه امروز خود براي حسابرسي خويش كافي هستي.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها :