هر قدمـﮯ كـه بر مـيداشت
صدايـﮯ جديد مـﮯ شنيـد:
" آهاي خوشگله
نازتوووو
شماره بدم؟؟
چند ميگيري؟؟
خانوووومي افتخار ميدي؟
بيــب بيــب (ماشين اطراف)
كمر باريك من!؟ "
...
چيزي هـم نمـﮯ گفـت
دلــش خـوش بود بـه اين جملـه
"دل بايد پاك باشد" (1)
غافـل از
ربــودن ِ چشمـ ها و دلهـاي پاك...
نترس!!! چادرت را رویت کشیده ای... کسی با زهره پوش کاری ندارد اسمان سقف خوبی برای یک زن نمیشود... م س خ ر ه است، ادبی بنویسم..!! هر کجا هستمو باشم اسمان مال من است...!!!!! یاد قدیما بخیر برادر روی دو پا مینشست تا قدش دوسانتی بالا رود تا خواهر زمین خورده اش او را در اغوش بگیرد و مردانگی ش را با قد کوچکش به رخ نامردان بکشد حالا برادر در کوچه خ ل و ت اغوشش را برای د خ ت ر غریبه باز میکند و خواهرش در کوچه پشتی شانه به شانه پ س ر غریبه زمین میخورد
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها :